عاقا سیزده به در با فک و فامیل رفتیم پارک.
همه کیپ هم نشسته بودن انقد شلوغ بود آخرای روز دخترا یواشکی سبزه گره میزدن یهو مادرم صدام کرد حس کردم کل پارک ساکت شد گفتم بلههههههههههههههه
مادرم :: تو درخت گره بزن بلکم بختت باز بشه از دستت راحت شم کار تو از گره سبزه گذشته عاقا فقط دیدم ملت سبزه هارو دارن میجوین
مادرم^_^
من0_@
درختا:(((((( اینا نا امیدتر از مادرم!!!!
دوستم تعریف میکرد خواهر کوچولوش گیر داده به باباش که: بابایی تو چیکاره ای؟ باباشم هر بار جواب میداده: باباجون من یه کارمند پیزورتیم!! خلاصه این جمله میره در ضمیر این بچه ماندگار میشه تا وقتی میره مهدکودک، معلمشون یکی یکی از بچه ها اسم و شغل پدرشونو میپرسیده.... تا میرسه به خواهر رفیق ما! پا میشه با نهایت اعتماد به نفس با صدای محکم و رسا خودشو معرفی میکنه: فلانی فلان زادم شغل پدرم کارمند پیزورررتتتتت.
بنده خدا باباش ظهر میره دنبال بچه، معلما چشمشون که میافته بهش.....
دفتر مدرسه میره رو هوا و هنوز از محل فرودش خبری نیس!!!!!!!!
عاقا سیستم خونه ما اینجوریه که وقتی اینترنت قطع میشه همه که شامل من و بابام و خواهرمه یهو از اتاقمون میایم بیرون مث اینکه تو لونه مورچه های اب میریزی یهو همه با هم میان بیرون :|
خانواده تکنولوجی و نت دوسته من دارم عایا؟؟؟:|!!!!!!!!!!!!
اغا استاد هندبالمون مشخص بود كه فقط مدرك گرفته
واز عملي چيزي حاليش نبود
بساط خنده ماهم وقتي جوربودكه 1تكنيك جديد اموزش ميداد
1بارازش خاستيم خودش 1بارعملي تكنيك اجرا كنه
چشتون روزبد نبينه استاد پريد هوا يهو نقش زمين شد
الان پاركت سالن بدليل گاز زدن برو بچ باحال تربيت بدني درحال ترميم!!!!!!!
آغا گودزيلاي دخترخالم رفته بود پيش دبستاني
باهماهنكي معلم با اوليا
اولياواس بچه هاشون كادو خريده بودن
وقت دادن هديه ها معلم:بچه ها اين كادوه ازطرف فرشته مهربون
گودزيلاي دخترخالم:خانم بچه گول ميزنيد من كه ميدونم بابام واسم خريده
فك وفاميل ماداريم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چند وقت پیش مامانم ی سری ازمایش داشت بعد باید حتما ی همراه باهاش میومد بیمارستان و بنده همراه ایشون رفتم...
مامان من رفت داخل بعد هر کی از پرستارا میومده تو اتاق ازش میپرسیده شما مادرزنه دکتر توانا هستیـــــد؟؟؟!!!
این سوالو چند بار ازش پرسیدن مامانه منم خیلی شیک برگشته گفته:
نه بابا من شانس ندارم داماد دکتر داشته باشم.ی دختره منگل دارم الانم بیرون نشسته دلـــــــــــــــــت خوشـــــــــــــــــه هــــــــــــا...!!!!!!!!!!!!
من :|
مامانم :)
پرستارا 0_o
دکتر توانا ^_^
مامانه داماد دکتر دوسته من دارم؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تو دانشگاه1همكلاسي داشتم خداي سوتي بود
اره ديگه ما دانشگاه رفته ايم_
1بار سوتي داد كه جسم سالم درعقل سالم
تا اينجاش خوب بود كسي متوجه نشد
وقتي بدترشد كه استاد همون سوتي روتكراركرد
كلاس منفجرشد
من كه ديگه داشتم موزاييك كف كلاس قورت غورط ميدادم!!!!!!
سرهمون كلاس استادسوتي بوديم استاد ازپسركه قبلا سوتي داده بود برسيد مديريت تعريف كن
تعريف درستش:هنرانجام دادن كارها توسط ديگران
حالاتعريف دوستم:هنر استفاده كردن از ديگران
حالانخند كي بخند
قيافه استاد@@@
قيافه همكلاسيم))))
بقيه كه داشتن كفش هاشونو گازميزدن!!!!!!!!!
اغاكرمانشاه خفن سردبود
اربعين چند سال پيش
مداح هيأت محلمون همش زجه ميزد
زينب جون قوربون سوز دلت
توكربلاتواين سوز وسرماچيكارميكردي
من ودوستام همه روزمين پخش شده بوديم
اخه كربلاوسوزوسرما؟؟؟@@@
امسال اربعين تو زمستان بود اونموقع كه تو اوج گرمابود همه عطشان......
*برای نمایش این پست جالب و پر طرفدار به ادامه مطلبب بروید*
اعتراف میکنم بعد از 18 سال و اندی سن چند وقت پیش برای اولین بار تنها رفتم دکتر (البته داخل اتاقه دکتر تنها رفتم) دکتره پوست و مو بود...
دکتره:خب دخترم مشکلت چیه؟!
من:نمیــــــــدونم :)
دکتره :|
من :)
دکتره:تلفنو برداشت گفت:خانم منشی لطفا به مادر این خانم بگید بیان داخل...
مامانم اینجوری اومد تو :)
اینجوری رفت بیرون :|
منم کلا اینجوری بودم D:
اعتراف میکنم همیشه مامانم باید همراهم باشه وگرنه من نمیتونم پیش دکتر مشکلمو توضیح بدم!!!!!!!
اخه اینـــــــــــــــــــــم دخیه مامانه من داره؟؟؟!!!!!!
:)
آقا من یه دوست دارم خیلی چاقه یعنی اینجوری نه خییییییییییییلی چاقه. یه بارعروسی یکی ازفامیلاشون بود میخواس لباس بدوزه. یه مزون لباس مجلسی اورده بود میخواس ازتوشون مدل انتخاب کنه خدا شاهده دس روچیزایی میذاشت که من که سهله خواهر ۴۸کیلوییم هم نمیتونست بپوشه.....!
یعنی اعتماد به نفسشو اگه سوسک داشت الان پروانه مونارک بود.......
فک و فامیله داریم؟؟؟ بابام مکه عطر خریده ، ۶تا عطر عربی بهش اشانتیون دادن
پس از استفاده ، برای از بین بردن بو ، باید جسم مربوطه رو به آتش کشید
و خاکسترش رو در اقیانوس پاشید !! چرا؟؟؟؟؟؟؟
خالم به دخترخالم میگفت بشین پادرست آخرش اعصابش خورد شد رو به من گفت اصلا به من چه ربطی داره خودش بدبخت میشه.آتی یه بار دیگه خواستم بگم نگم بدم بدی بگیم بگم گفتم نگم بگم بگیم................
(یعنی خواست به من بگه آتی یبار دیگه خواستم بهش تذکر بدم بهم بگو این کارو نکنم)!!!!!!!!!خخخخخخخخ
آدمهای تپل مهربونترن ، فقط نباید باهاشون چیپس بخوری وگرنه گند ميزنه به قسمت اول جمله ام !!!
برای نمایش این پست جالب به ادامه مطلب بروید
اقا چند شب پیش با داداشم رفته بودیم خونم خالم.همین طور نشسته بودیم ک یهو تلفن زنگ خورد.اقا ماهم فکردیم مهمون اومده هول شدیم بلند شدیم هی میزدیم این طرف اونطرف.خالم رفت چادر پوشی.بعد فهمیدیم واااااای چه سوتی بدی!!!چند ثانیه سکوت کردیم وبعدش همه باهم شروع کردیم ب چریدن گلای فرش.
اسکل هم خودتونید.....!!!
*برای نمایش این پست جالب به ادامه مطلب بروید*
ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻨﺘﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺑﻤﺐ ﺑﺘﺮﮐﻦ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﻮﺭﻩ ﺑﺸﻦ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺪﺭﺍﯼ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﻣﺎ ﮐﻪ مُنگل شدیم ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﻦ.....!!
وقتی با فک و فامیلا اسم فامیل بازی میکنم :
اسم : غلام
فامیل : غلامی
غذا : غلام پلو
میوه : غلام سبز
شغل : غلام فروشی
شهر : غلام رود
کشور : غلامستان
گل : غلام بو
اشیا : غلام پلاستیکی
ماشین : همونی که غلام سوار میشه ! (اسمشو نمیدونم) ....
ماشین رو زدم به دیوار رنگش رفت گودزیلامون دید رفتم براش چیپس خریدم میگم به بابا نگی هاااااا
رفتیم تو خونه بابام میگه باز کی برات چیپس خریده
میگه دادا محمد خریده که نگم ماشین زده به دیوار
پدر:محمدددددددددددددددددددددددددددد
من:((((((((((
گودزیلا:)
کاراگاه کجت:}
به مامانم میگم یه چندروز برم خونه مامان بزرگ(مامان بابام)
میگه میخوای بری حمالی؟
میگم باشه میرم خونه ی مامان جون(مامان مامان) میگه آره اتفاقا یه ذره هم کمکش میکنی:))))))))
مامانه ما داریم aیا؟؟؟؟؟؟؟
مادر بزرگم داشت درباره ی یه بنده خدایی صحبت میکرد گفت:آره دیگه،فلانی آزمیون گرفته!
من:چیییییییی گرفته؟!!
مامان بزرگم:بیچاره آزمیون گرفته!!!!
بعد از تحقیقات فراوان و مذاکره و مصاحبه با مادر بزرگم فهمیدم فلانی آلزایمر گرفته!
آزمیون!!!!!!!!!!!!
حسرتی که همیشه ب دلم موند:
ی بارنشد با خیال راحت برم دستشویی.هردفعه تا پامو میذارم تو دستشویی اعضای خانواده در حد المپیک دستشویی شون می گیره ههی میگن بدو بدو بیا بیرون.ینی اونجا هم من ارامش ندارم.دلم میخواد از عصبانیت موهامو بکشم.
این خانوادس من دارم عایا؟؟
اگه درد منو داری لایک بکن..
*برای مشاهده این پست پر طرفدار به ادامه مطلب بروید*
با دختر عموم رفتم بیرون هر مغازه ایی میبینه میپر توش اخر سر عصبانی شدم بهش گفتم تو کاره دیگهبه غیر از خرید کاره دیگه ایی بلدی کثافط تو چشام زل زده میگه ار
کار کردن برایه خرید
O_0
من دیگه حرفی ندارم...
دیروزدخترعموم داشت ازپشت بوم می افتاد پایین همه داشتن کمک میکردن بکشنش بالا خوده عموم گوشیشو دراوردشروع کردفیلم گرفتم
من که علامت تعجب بودم اون لحظه.فک وفامیله داریم!!!!
یه روز حوصلم سر رفته بود به بابام گفتم حوصلم سر رفته چیکار کنم؟
بابام کاملا جدی گفت:مخلوط کن تو کابینته زیر فره!
یعنی محبت تو خانواده ما امری طبیعیه!!!!!!!!!!
دوتا دختر عمه دارم سوژه خنده فامیلن همه بهشون میگه کراش و اددی(اون دوتا موشه که تو عصر یخ بندانن همش میخندن)
این مکالمه دیروزشونه:
کراش: میگما اون زنه که میگفتی اظهار روح هم میکنه(احظار روح)
اددی: دو ساعت بش خندیده بعد میگه نه. قامل کاتی کردیا.(کامل قاطی کردی)
کراش:دوساعتم این به اون خندید بعد گفت خاک تو سر ما چقدر سوسی(سوتی) میدیم اینو که گفت دوتایی افتادن از خنده مردن الانم رفتیم خاکشون کردیم
اونوقت دوتاشون قلم چی میرن که پزشکی بخونن
اینم آخه فک و فامیله ما داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
*برای نمایش این پست جالب به ادامه مطلب بروید*
تعداد صفحات : 8